دیدار

عاشق کسی باش که لایق تو باشه

بیهوده عاشق نشو

 

 

 

 

 

 
سحر كه مي شود دلم هواي گريه مي كند

ز دست روزگار خود مدام شكوه مي كند

كودك خسته ي دلم تو را بهانه مي كند

كبوتر غريب دل هواي ناله مي كند

غريبم و كسي به اين غريبه سر نمي زند

كسي به خانه ي دلم حلقه به در نمي زند

مريضم و به فكر من كسي دوا نمي كند

كسي به حال غربتم دگر دعا نمي كند

بيا و راحتم كن و بگير جان خسته را

بيا مرحمي بده بال و پر شكسته را

__________________
تنهاترین ماندم , وقتی که تو رفتی

زخم زمین ماندم , وقتی تو رفتی

افسرده حالم و آرام , چون خلوت مرداب

بی طنین ماندم , وقتی که تو رفتی

بر شانه هایم ریخت برف زمستانی

سرد و غمگین ماندم , وقتی که تو رفتی

دلگیر دلگیرم از کوچه ها , از شهر

بی همنشین ماندم , وقتی که تو رفتی

گفتی:خزان تو , پایان عشق ماست

آخر ببین ماندم , وقتی که تو رفتی

تنهاترین ماندم


وقتی که تو رفتی …
رفیق راهی و از نیمه راه می گویی
وداع با من بی تکیه گاه می گویی

میان این همه آدم، میان این همه اسم
همیشه نام مرا اشتباه می گویی

به اعتبار چه آیینه ای، عزیز دلم
به هرکه می رسی از اشک و آه می گویی

دلم به نیم نگاهی خوش است، اما تو
به این ملامت سنگین، نگاه می گویی؟

هنوز حوصله ی عشق در رگم جاری است
نمرده ام که غمت را به چاه می گویی
__________________
مرا دوست بداراندکی، اما طولاني!
آخر دل ما را تو فنا کردی و رفتی
بیهوده مرا چشم براه کردی و رفتی

آن کاخ امیدی که بنا کردم از عشقت
خاکستری از آن تو بپا کردی و رفتی


تو که دانی همه ترس من از هجر تو بود
پس چرا شهر دلم را تو رها کردی و رفتی

در توانم نبود دوری و هجر تو عزیز
گو که خواب است که اینگونه جفا کردی و رفتی

__________________
مرا دوست بداراندکی، اما طولاني!
تا به كي بايد رفت


از دياري به دياري ديگر

نتوانم نتوانم جستن

هر زمان عشقي و ياري ديگر

كاش ما آن دو پرستو بوديم

كه همه عمر سفر مي كرديم

از بهاري به بهاري ديگر

دلم برای کسی تنگ است...

کسی که بی من ماند

کسی که با من نیست

دلم برای کسی تنگ است

که بیاید

و به هر رفتنی پایان دهد

دلم برای کسی تنگ است

که آمد،رفت و پایان داد

کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود

می گفت دو روز است

مرگ و تولد

روز دیدنش تولدم شد

شکر شقایقها

 

 

 

 

 

زنده ام هنوز

 

 

 

 

و فرود کلاغی

 

 

 

 

بر چینه ی نفسم نیست تا غار غار غربتش

 

 

 

 

روحم بیازارد

 

 

 

 

نمیدانم

 

 

 

 

شاید نگاهش اکسیر داشت

 

 

 

 

اکسیر حیات

 

 

 

 

آفتابی این هوا دوست داشتنی ست

 

 

 

 

من هوس زندگی کرده ام

 

 

 

 

بگویید:

 

 

 

 

برایم یک روز بود

 

 

 

 

دیدار

 

 

 

 

دیدار

 

 

 

 

دیدار....

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:,ساعت 9:18 توسط lovely girl| |

Design By : Night Melody