عاشق کسی باش که لایق تو باشه

بیهوده عاشق نشو

 

 

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد 

در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد

ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد

شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد

احساس کرد از همه عالم جدا شده است

در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت

مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست

شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت

دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت

تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند

دارد غروب فرشچیان گریه می کند

با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید

بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

او را چنان فنای خدا بی ریا کشید

حتی براش جای کفن بوریا کشید

در خون کشید قافیه ها را ، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را

اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت

بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت

"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت

بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"

اوکهکشان روشن هفده ستاره بود


خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...
 
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...
 
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
 
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...
 
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس
 
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

 

 

 

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:,ساعت 19:41 توسط lovely girl| |

فراموش می کنم

فراموش می کنم تقدیزی را که با تو رقم خورده شد

فراموش می کنم لحظاتی را که با تو سپری شد

فراموش می کنم نفسی را که با نفس تو هماهنگ شد

فراموش می کنم  دلی را که برای وداع تو ترک خورده شد

فراموش می کنم اشکی را که برای انتظار تو جاری شد

فراموش می کنم رویاهایی که با تو پروزانده شد

فراموش می کنم ارزوهایی که با وجود تو محقق شد

فراموش می کنم خونی که با نبض تو در رگ هایم جاری شد

فراموش می کنم

فراموش می کنم

زندگی!

دوست!

تو....

همه چیز را فراموش می کنم

من می توانـــــــــــــــــــــــــــــــــم...

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:,ساعت 19:36 توسط lovely girl| |

اهل پنهان کاری نیستم ...!

اعتراف میکنم...!

زمانی دل کسی را سوزاندم...

وحالا...

یکی...

یکی...

یکی...

دلم را می سوزانند...!

؟

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:جملات غم,ساعت 17:14 توسط lovely girl| |

چه خوش خیال بودم ...
که همیشه

فکر می کردم
در قلب تو
محکومم

... .....به حبس ابد!!
... به یکباره جا خوردم ......


وقتی
زندان بان
برسرم فریاد زد
هی...
تو ...


آزادی!
.
.
.
و صدای گامهای

غریبه ای که به سلول من می آمد . . .

 

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در شنبه 7 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:54 توسط lovely girl| |

سلام دوستای گلم

ببخشید که یه مدته مطلب جدیدی ننوشتم

آخه یه مدت سرم شلوغه و میرم خونه سریع میخوابم

با غذا

بی غذا

خلاصه اینقدر خستم که میخوابم.

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در شنبه 24 تير 1391برچسب:,ساعت 12:2 توسط lovely girl| |

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در شنبه 17 تير 1391برچسب:,ساعت 8:56 توسط lovely girl| |

 

 

 

 

 

 
سحر كه مي شود دلم هواي گريه مي كند

ز دست روزگار خود مدام شكوه مي كند

كودك خسته ي دلم تو را بهانه مي كند

كبوتر غريب دل هواي ناله مي كند

غريبم و كسي به اين غريبه سر نمي زند

كسي به خانه ي دلم حلقه به در نمي زند

مريضم و به فكر من كسي دوا نمي كند

كسي به حال غربتم دگر دعا نمي كند

بيا و راحتم كن و بگير جان خسته را

بيا مرحمي بده بال و پر شكسته را

__________________
تنهاترین ماندم , وقتی که تو رفتی

زخم زمین ماندم , وقتی تو رفتی

افسرده حالم و آرام , چون خلوت مرداب

بی طنین ماندم , وقتی که تو رفتی

بر شانه هایم ریخت برف زمستانی

سرد و غمگین ماندم , وقتی که تو رفتی

دلگیر دلگیرم از کوچه ها , از شهر

بی همنشین ماندم , وقتی که تو رفتی

گفتی:خزان تو , پایان عشق ماست

آخر ببین ماندم , وقتی که تو رفتی

تنهاترین ماندم


وقتی که تو رفتی …
رفیق راهی و از نیمه راه می گویی
وداع با من بی تکیه گاه می گویی

میان این همه آدم، میان این همه اسم
همیشه نام مرا اشتباه می گویی

به اعتبار چه آیینه ای، عزیز دلم
به هرکه می رسی از اشک و آه می گویی

دلم به نیم نگاهی خوش است، اما تو
به این ملامت سنگین، نگاه می گویی؟

هنوز حوصله ی عشق در رگم جاری است
نمرده ام که غمت را به چاه می گویی
__________________
مرا دوست بداراندکی، اما طولاني!
آخر دل ما را تو فنا کردی و رفتی
بیهوده مرا چشم براه کردی و رفتی

آن کاخ امیدی که بنا کردم از عشقت
خاکستری از آن تو بپا کردی و رفتی


تو که دانی همه ترس من از هجر تو بود
پس چرا شهر دلم را تو رها کردی و رفتی

در توانم نبود دوری و هجر تو عزیز
گو که خواب است که اینگونه جفا کردی و رفتی

__________________
مرا دوست بداراندکی، اما طولاني!
تا به كي بايد رفت


از دياري به دياري ديگر

نتوانم نتوانم جستن

هر زمان عشقي و ياري ديگر

كاش ما آن دو پرستو بوديم

كه همه عمر سفر مي كرديم

از بهاري به بهاري ديگر

دلم برای کسی تنگ است...

کسی که بی من ماند

کسی که با من نیست

دلم برای کسی تنگ است

که بیاید

و به هر رفتنی پایان دهد

دلم برای کسی تنگ است

که آمد،رفت و پایان داد

کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود

می گفت دو روز است

مرگ و تولد

روز دیدنش تولدم شد

شکر شقایقها

 

 

 

 

 

زنده ام هنوز

 

 

 

 

و فرود کلاغی

 

 

 

 

بر چینه ی نفسم نیست تا غار غار غربتش

 

 

 

 

روحم بیازارد

 

 

 

 

نمیدانم

 

 

 

 

شاید نگاهش اکسیر داشت

 

 

 

 

اکسیر حیات

 

 

 

 

آفتابی این هوا دوست داشتنی ست

 

 

 

 

من هوس زندگی کرده ام

 

 

 

 

بگویید:

 

 

 

 

برایم یک روز بود

 

 

 

 

دیدار

 

 

 

 

دیدار

 

 

 

 

دیدار....

 

 

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:,ساعت 9:18 توسط lovely girl| |

با هرکه سازش کردم به پایش سوختم

بیمار شدم جانم به لبم رسید و من باز هم به پایش سوختم

با این همه دل گرفتگی از او ماندم و برای همیشه کنارش بودم

برای هر کارم دلیل می آوردم و دل به غصه میبستم

دیگر تاب نداشتم

مردم و برای همیشه به پایش سوختم

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:,ساعت 8:15 توسط lovely girl| |


 
 
دنیا رو بد ساختند



کسی را که دوست داری ، دوستت ندارد



کسی که تو را دوست دارد ، تو دوستش نداری !



اما کسی که هم تو دوستش داری



هم او دوستت دارد ،



به رسم و آیین زندگانی به هم نمیرسید



و این رنج است



زندگی یعنی این
 

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 13:43 توسط lovely girl| |

دیدمت سلام کردم

بار دوم دیدمت یلام کردم

بار سوم دیدمت سلام کردم

و تو سلام های مرا با منظور گرفتی

ولی سلام هایم بدون منظور بود

و من هیچگاه به خاطر تو سلام نکردم

سلام هایم حاکی از ادب بود


پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در جمعه 9 تير 1391برچسب:,ساعت 17:43 توسط lovely girl| |

از انتظار بودنت من دم رفتن اومدم                                     اومدم و یواشکی خواب تو رو بهم زدم

من اومدم به آرومی تا که چشاتو وا کنی                             تا آروم و یواشکی اسم منو صدا کنی

گفتم عزیزم میدونم دوستم داری و عاشقی                        من میدونم که دلبستی به اون عشقی که لایقی

اما دارم میرم یواش بخواب تا خوابت ببره                            تا وقتی که چشم واکنی بگی که اون داره میره

جلوی درب و بگیری بگی نرو پیشم بمون                           بگی به عشقمون قصم هستم تا پای جونمون

میگم برو کنار عزیز منم تو رو دوست دارم                           ولی به خاطر همین پا روی عشقم میزارم

کنار تو بودن برام همیشه یه آرزو اِ                                    دوستت دارم اینو بدون ببین چشام نا آرومه

گریه من رو میبینی میگی تو رو خدا نرو                             میگم برو کنار نذار که من بشم مدیون تو



این شعرو خودم نوشتم لطفاً دربارش نظر بدین

 

 

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در چهار شنبه 7 تير 1391برچسب:,ساعت 20:37 توسط lovely girl| |

روز اول خیلی اتفاقی دیدمت...

روز دوم الکی الکی چشمهام به چشمت افتاد...

هفته بعد دزدکی بهت نگاه کردم...

ماه بعد شانسی به دلم نشستی

وحالا

سالهاست یواشکی دوست دارم

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در سه شنبه 6 تير 1391برچسب:,ساعت 13:33 توسط lovely girl| |

 

 

 

داشتم زندگیمو میکردم اومدی حالمو عوض کردی
این همه راه و اومدی که بری که خرابم کنی و برگردی
همه چیز خوب بود قبل از تو عشق با من غریبگی نمیکرد
یه نفر داشت با خودش تنها زیر این سقف زندگی میکرد

حق با توست چرا یهو دعوا شد 
بیا فقط بخند به منو برقص بچرخ وا کن اخماتو
غم ها مرد بیا بریم هرجا شد
دستا قفل و لب ها سرخ و اشک ها خشک و قلب ها تند و من با تو

عطر تو این اتاقو پر کرده این هوا اون هوای سابق نیست
اون که با بودن تو مخالف بود حالا با رفتنت موافق نیست
واسه چی اومدی که برگردی برو اما جواب بده
سر خود اومدی ولی این بار به منم حق انتخاب بده

حق با توست چرا یهو دعوا شد
بیا فقط بخند به منو برقص بچرخ وا کن اخماتو
غم ها مرد بیا بریم هرجا شد
دستا قفل و لب ها سرخ و اشک ها خشک و قلب ها تند و من و با تو

اون که میگفت تا ابد اینجاست حالا میگه بذار برگردم
داشتی زندگیتو میکردی داشتم زندگیمو میکردم
داشتی زندگیتو میکردی داشتم زندگیمو میکردم

 


پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در سه شنبه 6 تير 1391برچسب:,ساعت 13:16 توسط lovely girl| |

تو + خاطراتـت + چـشـمانـت + دسـتانـت + لـبـخندت + اشـکـت ….
چـــنــدنــفـــر بـــه یــک نـــفــــر

*

*

خورشید را در آغوش گرفته ای
پاهایت را به بوسه دریا سپرده ای
موهایت را به دست نسیم
چه خوش غیرتـــــــم من !

*

*

دلى که اندوه دارد
نیاز به شانه دارد نه نصیحت...
کاش همه این را مى فهمیدند….!

*

*

مدتـــهاســـت
دلـــم شـــروعــی تـــازه میخــــــواهــد
تــو بیـــــــا
مــــــرا دوبـــــاره آغـــــــاز کـــن…

*

*

ببــــــــــار بــــــــاران….
مـــــــــــــن ســـــــــــــفرکـــــــر ده ای دارمــــ کــــــــه یــــــــادم رفــــته…
آبـــــــــــــ پشتــــــــــ پـــــــــایش بـریــــــــزمـــــ…..

*

*

از حقیقتــــــــ ـ ـ ـ ـ های تلخ خسته ام …
یک دروغ شیرینـــــــــــ ـ ـ ـــــ بگو
“بگو دوستــ ـ ـــت دارم…”

*

*

خیلی وقت است فراموش کرده ام …
کدامیک را سخت تر می کشم … ؟
رنــــج !
انتظار !
یا نفس را …

*

*

***************************************************

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در سه شنبه 6 تير 1391برچسب:,ساعت 13:7 توسط lovely girl| |

وقتی کسی رو دوس داری ، حاضری جون فداش کنی 

 حاضری دنیا رو بدی ، فقط یه بار نیگاش کنی

به خاطرش داد بزنی ، به خاطرش دروغ بگی

رو همه چی خط بکشی ، حتی رو برگ زندگی

وقتی کسی تو قلبته ، حاضری دنیا بد باشه 

 فقط اونی که عشقته ، عاشقی رو بلد باشه 

 قید تموم دنیا رو به خاطر اون می زنی

خیلی چیزا رو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی

حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم 

 اما صداشو بشنوی ، شب ، از میون دوتا سیم

حاضری قلب تو باشه ، پیش چشای اون گرو

فقط خدانکرده اون یه وقت بهت نگه برو

حاضری هرچی دوست نداشت ، به خاطرش رها کنی 

 حسابتو حسابی از مردم شهر جدا کنی

حاضری حرف قانونو ، ساده بذاری زیر پات 

 به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب با وفات 

 وقتی بشینه به دلت ، از همه دنیا می گذری 

 تولد دوبارته ، اسمشو وقتی می بری

حاضری جونتو بدی ، یه خار توی دساش نره 

 حتی یه ذره گرد و خاک تو معبد چشاش نره

حاضری مسخرت کنن تمام آدمای شهر

 اما نبینی اون باهات کرده واسه یه لحظه قهر 

 حاضری هرجا که بری به خاطرش گریه کنی 

 بگی که محتاجشی و به شونه هاش تکیه کنی

حاضری که به خاطر خواستن اون دیوونه شی

 رو دست مجنون بزنی ، با غصه ها ، همخونه شی

حاضری مردم همشون تو رو با دس نشون بدن

دیوونه های دوره گرد واسه تو دس تکون بدن

حاضری اعتبارتو به خاطرش خراب کنن

کار تو به کسی بدن ، جات اونو انتخاب کنن

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:,ساعت 8:46 توسط lovely girl| |

آدم که عاشق میشه هزاران بار گناه میکنه

خودت قبول نکردی

دوست داشتی بیشتر ازت خواهش کنه

اما نه همیشه اونجوری که میخوای نیست

خودتو میکشی

تبدیل به یه روح میشی

 

                                            

اينو يه جا خوندم !
براي رسيدن به تو پا پيش گذاشتم !
خودم را قسمت كردم !
تو را سهم تمام روياهايم كردم !
انصاف نبود ...
تو كه ميدانستي
با چه اشتياقي خودم را قسمت ميكنم
پس چرا ...
زود تر از تكه تكه شدنم جوابم نكردي !
براي خداحافظ خيلي دير بود !
خيلي دير ... !

                                          

                                             

 

|---------------------------_(/_\)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--\"._--,',;
-((((\\-,...-------,((((---\----`,@)
-)))--;'----`"'"'""((((---(------´´
(((--\------------(((------/
-))-|-------آپم-زود بيا-----|
((--|--------.-------'-----|
))--/-----_-'------`t---,.')
(---|---y;---,-""""-./---/\--
)---/-.\--)-\---------`/--/
---|.\---(-(-----------\-\'
---||-----//----------\\'|
---||------//-------_\\'|ا
---||-------))-----|_\--||
---/_/-----|_/----------|
 اسب حیوان نجیبیست

و کبوتر زیباست

وچرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.

 

                                             

 

.~~~~~~~~~~$$$$$$
~~~~~~~~~.$$$**$$
~~~~~~~~~$$$"~~'$$
~~~~~~~~$$$"~~~~$$
~~~~~~~~$$$~~~~.$$
~~~~~~~~$$~~~~..$$
~~~~~~~~$$~~~~.$$$
~~~~~~~~$$~~~$$$$
~~~~~~~~~$$$$$$$$
~~~~~~~~~$$$$$$$
~~~~~~~.$$$$$$*
~~~~~~$$$$$$$"
~~~~.$$$$$$$....
~~~$$$$$$"`$
~~$$$$$*~~~$$
~$$$$$~~~~~$$.$..
$$$$$~~~~$$$$$$$$$$.
$$$~~~~$$$*~'$~~$*$$$$
$$$~~~'$$"~~~$$~~~$$$$
3$$~~~~$$~~~~$$~~~~$$$
~$$$~~~$$$~~~'$~~~~$$$
~'*$$~~~~$$$~~$$~~:$$
~~~$$$$~~~~~~~$$~$$"
~~~~~$$*$$$$$$$$$"
~~~~~~~~~~````~$$
~~~~~~~~~~~~~~~'$
~~~~~~~~..~~~~~~$$
~~~~~~$$$$$$~~~~$$
~~~~~$$$$$$$$~~~$$
~~~~~$$$$$$$$~~~$$
~~~~~~$$$$$"~~.$$
~~~~~~~"*$$$$$

دو ر می فا سو لا سی
تو تن بل کلا سی
 

 

                                                  

 

 

سالها ميگذرد

اين دگر قصه ي هر روز من است

كه مدام در پي راهي باشم

تا كه از پيچ و خمش

از همه ي خاطره ها گذر كنم......

 

 

                                              

 

 

 

نگاهت   

پیچکی می شود

 

می پیچد دور تنم

 

بازی می کند با دستانم

 

خشک می شود روی لبانم

 

و مرا پایبند می کند

 

به نباید ها . . .

 

 


 

 

دستانم


در موهایم


گره خورده


و چشمانم


خاطراتِ مبهمی را دنبال می کرد


که دیگر هرگز


دست یافتنی نمی نمود.

 

                                                   

                                                     

 

 

 

پیش تر از این دنبالت می گشتم
نوشته شده در یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:,ساعت 8:37 توسط lovely girl| |

Design By : Night Melody